به گزارش سافت گذر به نقل ازبرسام؛ بازینامه یکی از مهمترین بخشهای یک
بازی است، بخشی که بمانند ریشه عمل میکند و اگر قوی و مستحکم نباشد، بقهٔ
بخشها هرچقدرهم که قوی باشند، درخت یا بازی بر روی زمین خواهد افتاد.
متاسفانه شرکتها و استودیوهای بازی سازی در ایران اصولاً به این بخش مانند
یک بخش خیلی ساده نگاه میکنند و فکر میکنند هر کسی که تعریف سناریو
نویسی و ساختار سه پرده ای را بداند میتواند بازینامه نویس خوبی شود، بله
بازینامه نویس خوبی میشود که بمانند دیگر بازینامه نویسها از قوانین
تکراری وکلیشه ای استفاده میکند. بازینامه نویسی بخش آسانی نیست که
استودیوهای و شرکتهای ایرانی به آن نگاه میکنند!
اینطور که بنظر میرسد در استودیوهای
ایرانی بازی نامه نویس را به این روش انتخاب میکنند، مثلاً از یک جمع ده
نفره هرکدام بشخهایی از بازی را برعهده میگیرند و تنها بخشی که میماند
بازینامه و طراحی بازی است و مدیرعامل استودیو نیز میگوید: بازینامه نویسی
را عمهٔ منم بلده! کاری نداره که خودم مینوسم در حد آساسینس کرید!! بعد که
بازی منتشر میشود، داستان بازی میشود در حد سوپر ماریو! این مسئله مسئله
کمی نیست، برای مثال سری بازیهای کانتر استریک را که در نظر بگیریم همهٔ
بخشهای همهٔ نسخههایش عالی بودند اما هیچ وقت داستانی نداشتند و گیمر در
حالت آفلاین میبایست یکی از مراحل را انتخاب کند و یا جلوی بمگذاری را
بگیرد و یا بمب گذاری کند و همین مسئله باعث میشود تا گیمر بازی را پس از
پایان یک هفته شیفت دیلیت کند! ویا برای مثال فرق بین سری Modern Warfare
با نسخهٔ Ghosts چه چیزی بوده است که باعث شده تا سری جنگاوری مدرن موفق
عمل کند و سری اشباح بدترین سری این فرانچیز انتخاب شود؟!
جواب کاملاً مشخص است و آن داستان و شخصیت
پردازی فوقالعاده بوده است، تنها چیزهایی که سازندگان ایرانی اصلاً به آن
اهمیت نمیدهند، حال ما در این مقاله سعی داریم تا به بررسی داستان برترین
بازیهای ایرانی منتشر شده بپردازیم!
جنگ در خلیج عدن، موفقترین بازی اکشن اول شخص ایرانی
این نام برای همگی شما آشناست، Fighting
In Aden Gulf یا بهتر است بگوییم جنگ در خلیج عدن، یکی از دو بازی ایرانی
که توسط سایتهای معتبر خارجی نقد شد و لقب ندای وظیفه ایرانی را به خود
گرفت! این بازی که توسط شرکت آمیتیس رایان ساختهشده بود، در تمام بخشها
دوبله، صداگذاری، موسیقی و …. بسیار عالی کارکرده بود اما اصلاً داستانی
نداشت!! برای شخصیتهای بازی هیچ شخصیتپردازی صورت نگرفته بود و گیمر
میبایست بدون هیچ آشنایی اولیهای با کاراکتر اصلی بازی را شروع بکند. در
طول مراحل بازی نیز هیچ هدفی جز گشتن مناطق برای پیدا کردن اره ماهی-شخصیت
منفی بازی- ندارید و در طول بازی هیچ دیالوگ احساسی بین کاراکترهای اصلی
ردوبدل نمیشود و تنها دیالوگها: منو کاور بدید! هست که از طرف فرمانده
گفته میشود نه شما! برای ارهماهی نیز در طول بازی هیچ پیشینهای وجود
ندارد تا شما مقداری با او آشنا شوید که مثلاً چرا دست به این کار زده است و
دزد دریایی شده است! در طول بازی شما با هیچ صحنه احساسی و دراماتیکی
روبرو نمیشوید و اینها تنها بخشی از مشکلات خط داستانی بازی هستند!
جادههای نبرد Roads Of Battle
شاید جادههای نبرد را بتوانیم برترین
بازی ایرانی در سبک استراتژیک بدانیم که در سال گذشته بهصورت دیجیتالی
منتشر شد و به نظر میرسید فروش دیجیتالی بازی آنقدر خوب بوده که بازی را
بهصورت فیزیکی منتشر نکردند. اما همانطور که میدانید بازیهای استراتژیک
داستان پیچیدهای ندارند اما حداقل داستانی دارند، اما متأسفانه ما در بازی
جادههای نبرد شاهد یک داستان بسیار ساده هستیم که بچهٔ دوم راهنمایی هم
توانایی نوشتن آن را دارد. در بازی ما شاهد کاراکتر مثبت، ابرقهرمان و
کاراکتر منفی، ضدقهرمان نیستیم و کل داستان در مورد مردم سیارهای است که
بهخوبی و خوشی زندگی میکردند و روزی موردحمله بیگانگان قرار میگیرند،
همین! من نمیدانم اسم این را آخر میشود گذاشت داستان؟! لااقل تنها کاری
که میتواند بکند این است که استودیو سازنده سعی کند در بازیهای بعدی خودش
بهتر درزمینهٔ داستاننویسی عمل کنند!
گرشاسپ Garshasp
موفقترین بازی ایرانی بدون هیچگونه تردیدی گرشاسپ است، سری بازیهایی
که اگر بار دیگر هم فرصت شود آن را تمام خواهم کرد. این بازی در آن سالها
توسط سایت بسیار مشهور GameSpot موردنقد و بررسی قرار گرفت و به آن نمرهٔ
۵٫۶ اعطا شد که در آن دوران افتخاری بزرگ برای صنعت گیم ایران محسوب میشد،
اما چه فایده این بازی نیز در بخش داستانی بسیار ضعیف عمل کرده بود. در
نسخهٔ اول کلاً سه شخصیت وجود داشت که یکی از شخصیتها در ثانیههای نخست
سینماتیک اول توسط زرین تاج کشته میشود و فرد مقتول نیز برادر گرشاسپ بوده
و با این اتفاق گرشاسپ به دنبال انتقام میرود. شما بهعنوان گرشاسپ از
مناطق و مراحل مختلفی عبور میکنید اما دراینبین هیچ اتفاق خاصی نمیافتد
تا اینکه پس از پیمودن تمام مراحل به زرین تاج میرسید و او را میکشید و
تمام! این هم از شرکت فن افزار شریف که باعث شد تا عنوانش به خاطر یک
سهلانگاری بچهگانه نمره پایین یا بهتر است بگوییم متوسطی بگیرد!
ذوالفقار Zolfaghar
عنوانی که بهتازگی با همکاری استودیو
اپیدمیک و آمیتیس رایان (سازنده بازی جنگ در خلیج عدن) منتشر شد و جالب
اینجاست که شرکت آمیتیس رایان در این پروژه بهعنوان مشاور بازی نامه عمل
کرده! حالا این عنوان هم بمانند جنگ در خلیج عدن دارای ایده جالب و نویی
است اما بههیچوجه ساختهوپرداخته نشده است. تعداد کل شخصیتهای بازی
دوتاست که هردویشان جزو شخصیتهای مثبت بازی هستند و جالب اینجاست که هیچ
شخصیتپردازی برای این دو شخصیت صورت نپذیرفته و هیچ اطلاعاتی از گذشته
آنان موجود نیست. نکتهٔ منفی دیگر اینکه در بازی شخصیت منفی وجود ندارد،
هرچه هست مثبت است!! دیگر نکتهٔ منفی داستانی اینکه در بین مراحل هیچ
سینماتیکی وجود ندارد تا داستان را روایت کند، دلیلشم این است که اصلاً
داستانی وجود ندارد که بخواهد روایت شود. خوب درهرصورت احتمالاً سازندگان
از فروش راضی خواهند بود و احتمالاً زمان جنگ ۲ را توسعه خواهند داد که در
این صورت امیدوارم دارای داستان خوبی باشد!
حال باید منتظر دو عنوان ایرانی شبگرد:
طلوع تاریکی و ارتشهای فرازمینی باشیم و بینیم این دو درزمینهٔ داستان چه
میکنند چون همانطور که میدانید سازندگان بازی شبگرد قول یک داستان درگیر
کننده و جذاب را دادهاند و با این صحبتها انتظارات از این عنوان بالا
رفته است. از آن سمت هم به نظر میرسد در بازی ارتشهای فرازمینی ما باید
منتظر حضور شخصیت مؤنث باشیم که این مسئله میتواند جالب باشد و بیانگر
اینکه با داستانی ساده و بدون جزئیات طرف نیستیم. حال امیدوارم شرکتهای
ایرانی نگاهی نیز به جشنواره بازیسازان مستقل داشته باشند که مطمئناً در
آن افراد مستعدی قرار دارند و امیدوارم سازندگان ایرانی پیش از پیش به بخش
داستانی بازیهایشان با هر سبکی اهمیت دهند.